دلم هوارتا گرفته
یا شایدم هوا دلم رو گرفته
چون خالیه خالیه این دل بی صاحب مونده
کشیدن نفس عمیق برام سخته....کوتاه کوتاه و تند تند
میدونی چند سال از این رفاقت میگذره؟
حدود 7 سال
چقدر زود گذشت مثل برقی...چه لحظات عزیزی رو در کنارت گذروندم
تو سرما، گرما، زیر بارون، عاشقانه، با ناراحتی، با بغض، شاعرانه
همه جورشو باهات تجربه کردم
و تو چه صبورانه پا به پای من اومدی. دستامو گرم کردی و تو صورتم ها کشیدی
ازت ممنونم رفیق. زندگیت داغ ونفست گرم
اما الان..... چه اتفاقی افتاد بر سر این رفاقت؟ نمیدونم
اتفاقاتی مثل برق و باد از سرم گذشت والان تو این حوالی بوی کوله بارت رو استشمام میکنم
چه ساعات بدی رو دارم میگذرونم
خدا کنه اشتباه کنم
خداکنه
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :4
بازدید دیروز :5 مجموع بازدیدها : 90035 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
|