میگن سرآغاز هر نقطه خطی است....من که مطلق نمیدونم این جمله رو
شاید به خاطر همین طرز تفکره که اون فکر میکنه من نقطه ای انتهای دوستیمون میخوام بگذارم که خط جدیدی رو با ادم جدیدی اغاز کنم!!!!!!
اما نمیدونم باید به چه زبونی بگم که این محاله
نمیدونم چرا حرفامو دیگه باور نداره....می دونید خیلی سخته که واقعیت با فکر نزدیک ترین دوستت هم خوانی نداشته باشه
باید چه کار کنم که ثابت کنم داره اشتباه فکر می کنه
تازه از تمام این حرفها گذشته، من هیچ وقت نمیخوام اون نقطه رو بگذارم....خط دوستی من با اون باز باز خواهد بود اما گویا اون این طور رفاقت رو دوست نداره البته حق هم داره و بهش حق میدم
اما کاش یکم من و شرایطم رودرک میکرد و انقدر انگ نامربوط بهم نمیچسبوند
آقای محترم گوشاتو خوب باز کن....من سر قولی که 8 سال پیش دادم موندم و خواهم موند و مطمئن باش هیچ مردی رو به زندگیم راه نخواهم داد و ندادم
راستی میدونستید 10 دی سالگرد دوستیمونه؟ که شاید تبدیل به جدایی همیشگیمون شه
من از پشت همین تریبون عمومی اعلام میکنم اگر همچین اتفاقی بیافته مسببش خود تویی چون من برای رفاقت با تو خیلی ارزش قائلم و با همون شرایطی که با هم قبلا صحبت کردیم اماده ی ادامه دادنشم
حالا اگر تو ترجیح میدی یا رومی روم باشی یا زنگی زنگ، دیگه من چی میتونم بگم؟؟؟؟؟
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
منوی اصلی
صفحه نخست
پست الکترونیک
صفحه ی مشخصات
خانگی سازی
ذخیره کردن صفحه
اضافه به علاقه مندیها
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
لینک دوستان
آمار وبلاگ
بازدید امروز :19
بازدید دیروز :2 مجموع بازدیدها : 90422 خبر نامه
جستجو در وبلاگ
![]() |